ناشناس

تفاوت میان نسخه‌های «از نهضت تا قدم زدن با گرگ‌ها»

از قصه‌ی ما
۱۰۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۴۰
بدون خلاصه ویرایش
سطر ۱۳: سطر ۱۳:


خاطره‌هایش فرود نداشت. ذهن فعال و حافظه قوی اش همه جزئیات روزهای سخت نهضت را حفظ کرده است. عشق به معلمی او را از خانه و زندگی جدا کرد و به دل روستاهایی فرستاد که تا قبل از آن به ذهنش هم ‌خطور نمی کرد. همتش آن قدر بالا بود که می‌‌توانست گِل درست کند، خشت بسازد و با دست خودش مدرسه تخریب شده روستای "ترخاص" را دیوار چینی کند. از سگ‌ها و گرگ‌هایی که در راه‌های روستایی مقابلش سبز می‌‌‌شد نترسد و شب‌هایی که در جاده و بیابان می‌‌ماند، او را از کارش منصرف نکند. می‌‌‌توانست برای دانش‌آموزان روستایی مثل فرزندان خودش غذا بپزد، برایشان با دست خودش چاه بکند و توالت بسازد و حتی آن ها را از مرگ حتمی نجات دهد.
خاطره‌هایش فرود نداشت. ذهن فعال و حافظه قوی اش همه جزئیات روزهای سخت نهضت را حفظ کرده است. عشق به معلمی او را از خانه و زندگی جدا کرد و به دل روستاهایی فرستاد که تا قبل از آن به ذهنش هم ‌خطور نمی کرد. همتش آن قدر بالا بود که می‌‌توانست گِل درست کند، خشت بسازد و با دست خودش مدرسه تخریب شده روستای "ترخاص" را دیوار چینی کند. از سگ‌ها و گرگ‌هایی که در راه‌های روستایی مقابلش سبز می‌‌‌شد نترسد و شب‌هایی که در جاده و بیابان می‌‌ماند، او را از کارش منصرف نکند. می‌‌‌توانست برای دانش‌آموزان روستایی مثل فرزندان خودش غذا بپزد، برایشان با دست خودش چاه بکند و توالت بسازد و حتی آن ها را از مرگ حتمی نجات دهد.
[[رده: سبزوار]]
[[رده: نهضت سواد آموزی]]
[[رده: نهضت در روستاها]]
۴۵

ویرایش