۳٬۲۲۹
ویرایش
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
==گفتگو با آقای یعقوب طهرانچی از جانبازارن | ==گفتگو با آقای یعقوب طهرانچی از جانبازارن ترور== | ||
[[پرونده:Azarhistory 20181309 153181615236092 4527001461057388544 n.jpg|بندانگشتی|آقای یعقوب طهرانچی]] | [[پرونده:Azarhistory 20181309 153181615236092 4527001461057388544 n.jpg|بندانگشتی|آقای یعقوب طهرانچی]] | ||
من 26 مردادماه سال60 ترور شدم. حدود بیست دقیقه مانده به نُه صبح به مغازه رسیدم. هنوز لباس کار نپوشیده بودم. همینطوری کار میکردم. جلوی در بودم و ماشین چرخگوشت هم آنجا بود و من داشتم گوشت چرخ میکردم. آن لحظه دیدم که یک پسر قدبلندی که سوار موتور بود، از جلوی مغازه رد شد و داشت به مغازه نگاه میکرد. آدم شک نمیکرد، چون فکر میکردم که دارند عبور میکنند. نگو یک نفر هم از آنطرف آماده است. من سرگرم کار بودم که شلیک کرد. در ابتدا گلوله به سرم خورد باعث شد که ضربهمغزی شوم. بهصورت ناخودآگاه دستم را بلند کردم و یک گلوله هم که میخواستند به سرم بزنند، به دستم خورد و از آنطرف در آمد. یکی را هم که میخواستند به سرم بزنند، که گلوله به دیوار میخورد. | من 26 مردادماه سال60 ترور شدم. حدود بیست دقیقه مانده به نُه صبح به مغازه رسیدم. هنوز لباس کار نپوشیده بودم. همینطوری کار میکردم. جلوی در بودم و ماشین چرخگوشت هم آنجا بود و من داشتم گوشت چرخ میکردم. آن لحظه دیدم که یک پسر قدبلندی که سوار موتور بود، از جلوی مغازه رد شد و داشت به مغازه نگاه میکرد. آدم شک نمیکرد، چون فکر میکردم که دارند عبور میکنند. نگو یک نفر هم از آنطرف آماده است. من سرگرم کار بودم که شلیک کرد. در ابتدا گلوله به سرم خورد باعث شد که ضربهمغزی شوم. بهصورت ناخودآگاه دستم را بلند کردم و یک گلوله هم که میخواستند به سرم بزنند، به دستم خورد و از آنطرف در آمد. یکی را هم که میخواستند به سرم بزنند، که گلوله به دیوار میخورد. | ||
==برای اینکه بیشتر آشنا بشویم لطفاً از فعالیتهای انقلابی و روزهای انقلاب برایمان بفرمایید.== | ==برای اینکه بیشتر آشنا بشویم لطفاً از فعالیتهای انقلابی و روزهای انقلاب برایمان بفرمایید.== |