۴۶۸
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «'''پوتینهای آشنا''' '''پیشانی شهید زارعی را بوسید و پوتینهایش را به پا کرد و ب...» ایجاد کرد) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
'''پوتینهای آشنا''' | '''پوتینهای آشنا''' | ||
'''پیشانی شهید زارعی را بوسید و پوتینهایش را به پا کرد و با حسرت گفت: «علی جان تا به تو ملحق شوم؛ اینها را از پا درنمیآورم». سه ماه بعد وقتی شهید شد؛ «کوروند» پوتینها را به پا کرد و هنوز چهلم «بختیار» نشده؛ او هم شربت وصال نوشید.''' | '''پیشانی شهید زارعی را بوسید و پوتینهایش را به پا کرد و با حسرت گفت: «علی جان تا به تو ملحق شوم؛ اینها را از پا درنمیآورم». سه ماه بعد وقتی شهید شد؛ «کوروند» پوتینها را به پا کرد و هنوز چهلم «بختیار» نشده؛ او هم شربت وصال نوشید.''' | ||
سطر ۶: | سطر ۷: | ||
'''ولادت تا شهادت''' | '''ولادت تا شهادت''' | ||
شهید ختیار جمور در دوم فروردین ماه 1331 در خانواده ای متدین و پرجمعیت در یکی از روستاهای شهرستان تویسرکان از توابع استان همدان به دنیا آمد. از ابتدای کودکی، به دلیل وضعیت نامناسب اقتصادی خانواده به ناچار هم کار می کرد و هم درس می خواند. | شهید ختیار جمور در دوم فروردین ماه 1331 در خانواده ای متدین و پرجمعیت در یکی از روستاهای شهرستان تویسرکان از توابع استان همدان به دنیا آمد. از ابتدای کودکی، به دلیل وضعیت نامناسب اقتصادی خانواده به ناچار هم کار می کرد و هم درس می خواند. | ||
سطر ۱۹: | سطر ۲۱: | ||
'''جزیره «امالرصاص»''' | '''جزیره «امالرصاص»''' | ||
بختیار جمور به همراه سردار بحرینی، فرمانده لشکر ۴۳ امام علی(ع) و تعدادی دیگر از رزمندگان مشغول نصب پل شناوری بر روی اروند بودند تا عملیات ایذایی رزمندگان قبل از والفجر ۸ در منطقه «پل نو» خرمشهر به سوی جزیره «امالرصاص» عراق صورت گیرد که بر اثر اصابت خمپاره در نزدیکی این سرداران سپاه اسلام، همگی مجروح میشوند که در این بین سردار «بختیار جمور» به دلیل شدت آسیبدیدگی به شهادت میرسد. | بختیار جمور به همراه سردار بحرینی، فرمانده لشکر ۴۳ امام علی(ع) و تعدادی دیگر از رزمندگان مشغول نصب پل شناوری بر روی اروند بودند تا عملیات ایذایی رزمندگان قبل از والفجر ۸ در منطقه «پل نو» خرمشهر به سوی جزیره «امالرصاص» عراق صورت گیرد که بر اثر اصابت خمپاره در نزدیکی این سرداران سپاه اسلام، همگی مجروح میشوند که در این بین سردار «بختیار جمور» به دلیل شدت آسیبدیدگی به شهادت میرسد. | ||
ویرایش