۱۱۳
ویرایش
تفاوت میان نسخه‌های «جهیزیه‌های شهلاخانم»
از قصه‌ی ما
بدون خلاصه ویرایش
زهرا رحیمی (بحث | مشارکتها) |
زهرا رحیمی (بحث | مشارکتها) |
||
| سطر ۴: | سطر ۴: | ||
[[پرونده:Shahla.jpg|بندانگشتی|چپ]] | [[پرونده:Shahla.jpg|بندانگشتی|چپ]] | ||
شهلا عروس عموی خیرش می‌شود؛ همسر مرد فقیری که باید با قناعت و صرفه‌جویی گذران زندگی کند. سال‌ها بعد وقتی دخترش ۱۷ ساله شد، شروع به جمع کردن جهیزیه می‌کند؛ کم‌کم و خردخرد. یک روز باخبر می‌شود تازه عروسی به خاطر نداشتن جهیزیه با خانواده‌ی همسرش به مشکل برخورده و می‌خواهند او را به خانه‌ی پدر برگردانند. پدری که معتاد است و وضعیت اسفناکی برای خانواده به وجود آورده. نمی‌تواند بی‌تفاوت باشد؛ با کمک همسرش و همسایه‌ها، جهیزیه‌ی دخترش را کامل می‌کند و برای این تازه‌عروس می‌فرستد و این آغاز ''' | شهلا عروس عموی خیرش می‌شود؛ همسر مرد فقیری که باید با قناعت و صرفه‌جویی گذران زندگی کند. سال‌ها بعد وقتی دخترش ۱۷ ساله شد، شروع به جمع کردن جهیزیه می‌کند؛ کم‌کم و خردخرد. یک روز باخبر می‌شود تازه عروسی به خاطر نداشتن جهیزیه با خانواده‌ی همسرش به مشکل برخورده و می‌خواهند او را به خانه‌ی پدر برگردانند. پدری که معتاد است و وضعیت اسفناکی برای خانواده به وجود آورده. نمی‌تواند بی‌تفاوت باشد؛ با کمک همسرش و همسایه‌ها، جهیزیه‌ی دخترش را کامل می‌کند و برای این تازه‌عروس می‌فرستد و این آغاز ماجرای '''جهیزیه‌های شهلاخانم''' است. | ||
در طول ۱۷ سال، شهلا خانم با کمک خیرین برای دختران زیادی جهیزیه آماده کرده است. تهیه‌ی بسته‌های غذایی، خرید ویلچر، دوچرخه و کشیدن آب و برق به منازل حاشیه‌ی شهر از دیگر کارهای اوست که همه‌ی اینها در پارکینگ منزل خودش یا همسایه‌ها انجام می‌شود. | در طول ۱۷ سال، شهلا خانم با کمک خیرین برای دختران زیادی جهیزیه آماده کرده است. تهیه‌ی بسته‌های غذایی، خرید ویلچر، دوچرخه و کشیدن آب و برق به منازل حاشیه‌ی شهر از دیگر کارهای اوست که همه‌ی اینها در پارکینگ منزل خودش یا همسایه‌ها انجام می‌شود. | ||
وقتی پسر خردسالش دچار معلولیت می‌شود؛ دخل و خرج زندگی به هم می‌خورد. در کنار همدردی‌ها و تشویق‌ها، حرف‌ها و تهمت‌های زیادی را هم می‌شنود؛ اما شهلا خانم برای رسیدن به آرزویش همه‌ی اینها را تحمل می‌کند. آرزوی او تهیه‌ی بهترین جهیزیه‌ها برای تمام تازه‌عروسان ایران است. | وقتی پسر خردسالش دچار معلولیت می‌شود؛ دخل و خرج زندگی به هم می‌خورد. در کنار همدردی‌ها و تشویق‌ها، حرف‌ها و تهمت‌های زیادی را هم می‌شنود؛ اما شهلا خانم برای رسیدن به آرزویش همه‌ی اینها را تحمل می‌کند. آرزوی او تهیه‌ی بهترین جهیزیه‌ها برای تمام تازه‌عروسان ایران است. | ||
