۱۱۳
ویرایش
زهرا رحیمی (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «خسرو علیآبادی متولد ۱۳۳۴ در تبریز و قهرمان دو و میدانی بود. فرزند خانواده...» ایجاد کرد) |
زهرا رحیمی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
خسرو علیآبادی متولد ۱۳۳۴ در تبریز و قهرمان دو و | خسرو علیآبادی متولد ۱۳۳۴ در تبریز و قهرمان دو و میدانی؛ فرزند خانوادهای پرجمعیت که پدر ارتشی و مادر بانویی مومنه بود. خسرو و دیگر خواهر و برادرانش تحت تاثیر آموزههای مذهبی مادر بودند. قبل از انقلاب، به دور از چشم پدر، به مردم فقیر روستاها کمک میکرد و همراه دیگر برادرانش در مراسمهای مذهبی شرکت میکرد. اهل مطالعه، آشپزی، خیاطی و بسیار شوخطبع بود. | ||
بعد از انقلاب، از اولین نفراتی بود که عضو سپاه تبریز میشود؛ بدون اطلاع خانواده. در بحبوحهی انقلاب و در پاسخ به درخواست پدر که از او میخواهد برای خانه روغن خوراکی تهیه کند؛ چون ممکن است بعدا برای خرید آن دچار مشکل شوند، میگوید: '''جوانان مردم دارند شهید میشوند؛ شما از من میخواهید دنبال روغن بگردم؟!''' | بعد از انقلاب، از اولین نفراتی بود که عضو سپاه تبریز میشود؛ بدون اطلاع خانواده. در بحبوحهی انقلاب و در پاسخ به درخواست پدر که از او میخواهد برای خانه روغن خوراکی تهیه کند؛ چون ممکن است بعدا برای خرید آن دچار مشکل شوند، میگوید: '''جوانان مردم دارند شهید میشوند؛ شما از من میخواهید دنبال روغن بگردم؟!''' | ||
خبر میرسد یکی از فئودالها در سردشت آب را روی مردم بسته و درخواستهای ظالمانه از مردم دارد. همراه تعدادی از دوستان سپاهیاش، برای کمک به مردم روستا راهی میشود. قرعهکشی میکنند تا ببیند چه کسی اول شهید خواهد شد. قرعه به نام خسرو نبود. رو به دوستی که قرعهکشی او را شهید معرفی کرده میگوید: '''شهادت نصیب کسی می شود که خون در رگهایش ندای الله اکبر سر دهد.''' | خبر میرسد یکی از فئودالها در سردشت آب را روی مردم بسته و درخواستهای ظالمانه از مردم دارد. همراه تعدادی از دوستان سپاهیاش، برای کمک به مردم روستا راهی میشود. قرعهکشی میکنند تا ببیند چه کسی اول شهید خواهد شد. قرعه به نام خسرو نبود. رو به دوستی که قرعهکشی او را شهید معرفی کرده میگوید: '''شهادت نصیب کسی می شود که خون در رگهایش ندای الله اکبر سر دهد.''' |
ویرایش