ناشناس

تفاوت میان نسخه‌های «حوریه کبیری، بانوی خیر»

از قصه‌ی ما
۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۳۵
سطر ۳: سطر ۳:
== ازدواج: ==
== ازدواج: ==
در سن 15 سالگی با مردی ازدواج می‌کنند و بعد از ازدواج متوجه می‌شوند که همسرشان صرع‌دارند. همه از او می‌خواهند که از همسر خود جدا شود. او هم در جواب می‌گوید: «او بیمار هست و نیاز به پرستار دارد، من هم پرستار او می‌شوم. »
در سن 15 سالگی با مردی ازدواج می‌کنند و بعد از ازدواج متوجه می‌شوند که همسرشان صرع‌دارند. همه از او می‌خواهند که از همسر خود جدا شود. او هم در جواب می‌گوید: «او بیمار هست و نیاز به پرستار دارد، من هم پرستار او می‌شوم. »
خانم کبیری در قضیه 17 شهریور سال 57 د تهران بودند و قضیه را این‌گونه تعریف می‌کنند:  
خانم کبیری در قضیه 17 شهریور سال 57 در تهران بودند و قضیه را این‌گونه تعریف می‌کنند:  
«مجروح‌های زیادی در خیابان بود. مرتب به خانه پدرشوهرم می‌رفتم و آستر لحاف و تشک‌ها را درمی‌آوردم و برای بستن زخم مجروح‌ها به آنجا می‌رفتم.»
«مجروح‌های زیادی در خیابان بود. مرتب به خانه پدرشوهرم می‌رفتم و آستر لحاف و تشک‌ها را درمی‌آوردم و برای بستن زخم مجروح‌ها به آنجا می‌رفتم.»
== دفاع مقدس ==
== دفاع مقدس ==
ایشان در دوران دفاع مقدس نیز چندین بار کمک‌های مردمی جمع‌آوری‌شده توسط مردم خوی را با ماشین خودشان به مناطق جنگی برده‌اند. همچنین به خاطر نسبتی (پسرعمو) که با سردار کبیری داشتند مورد اعتماد سپاه خوی بودند و گاهی به همراه پسرها و همسرشان اسلحه و مهمات نیز به جبهه می‌بردند. در طی این مدت نیز به آموزش قران و سواد خانم‌های پیرامون خود پرداخته‌اند و همیشه در کارهای خیر پیش‌قدم بودند.  
ایشان در دوران دفاع مقدس نیز چندین بار کمک‌های مردمی جمع‌آوری‌شده توسط مردم خوی را با ماشین خودشان به مناطق جنگی برده‌اند. همچنین به خاطر نسبتی (پسرعمو) که با سردار کبیری داشتند مورد اعتماد سپاه خوی بودند و گاهی به همراه پسرها و همسرشان اسلحه و مهمات نیز به جبهه می‌بردند. در طی این مدت نیز به آموزش قران و سواد خانم‌های پیرامون خود پرداخته‌اند و همیشه در کارهای خیر پیش‌قدم بودند.