راز نگین سرخ

از قصه‌ی ما
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۰۹ توسط مجید یوسفی همدان (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''راز نگین سرخ''' بندانگشتی '''«راز نگین سرخ» زندگی‌نامه داستا...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

راز نگین سرخ

55554.jpg

«راز نگین سرخ» زندگی‌نامه داستانی سردار شهید مهندس محمود شهبازی، فرمانده سپاه همدان و جانشین لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) به قلم حمید حسام است. کتاب حاوی خاطرات شهید از زبان خانواده و همرزمانش است. حوادث این داستان گوشه‌ای از فراز و نشیب‌های دفاع مقدس از آغازین روز جنگ تا هنگام آزادی خرمشهر را نشان می‌دهد.

«کاش یه بارم که شده، لب باز کنی و به من بگی چکاره‌ای؟ معلم قرآنی، درس مهندسی می‌خوانی یا یه بسیجی هستی؟

مادر در خیالش با محمود حرف می‌زد. می‌پرسید؛ اما جواب نمی‌شنید. هر بار که او را می‌دید، چشمانش نور می‌گرفت، لبش به خنده وا می‌شد؛ اما گوشهٔ دلش همچنان نگران او بود. فکر بدرقه عذابش می‌داد. دستپاچه می‌شد و می‌زد به حیاط یا زیر سر در می‌ایستاد؛ با قرآن و اسپند؛ اما این دفعه دل و دماغ دفعات قبل را نداشت. نشست کنار حوض. این پا و آن پا کرد و منتظر محمود ماند. باز طاقت نیاورد. چشمش به آبپاش پلاستیکی افتاد. بلند شد و دست‌های لرزانش را دور دستهٔ پلاستیکی آن حلقه کرد و گلدان‌های قد و نیم‌قد حیاط را یکی‌یکی آب داد؛ اما باز غرق در خیال محمودش بود. ذهن ناآرام او زندگی نوجوانی و جوانی فرزندش را در بستر زمان مرور می‌کرد... تا شرشر آبی که از دهانهٔ گلدان سرریز شده بود و روی پله‌ها می‌ریخت، او را به خود آورد.» [[رده: ملت مقاومت]

منابع

معرفی کتاب راز نگین سرخ