تفاوت میان نسخه‌های «کارهای داوطلبانه»

از قصه‌ی ما
(صفحه‌ای تازه حاوی «در خانواده‌ای مذهبی و پرجمعیت بزرگ شد. پدرش کارگر بود و در تحصیل و فعالیت‌ها...» ایجاد کرد)
 
سطر ۳: سطر ۳:
خانوادگی در اکثر راهپیمایی‌های دوران انقلاب و کارهای پشتبانی دوران جنگ، شرکت می‌کردند.  
خانوادگی در اکثر راهپیمایی‌های دوران انقلاب و کارهای پشتبانی دوران جنگ، شرکت می‌کردند.  


دوران مدرسه از دانش‌آموزان فعال بود و سردسته‌ی فعالان، خواهر بزرگ‌ترش زهرا. فعالیت در انجمن اسلامی مدرسه، درگیری با دانش‌آموزان گروهکی و شرکت در فعالیتهای فرهنگی و مذهبی شهر کار همیشگی آنها بود.  
دوران مدرسه از دانش‌آموزان فعال بود و سردسته‌ی فعالان، خواهر بزرگ‌ترش معصومه. فعالیت در انجمن اسلامی مدرسه، درگیری با دانش‌آموزان گروهکی و شرکت در فعالیتهای فرهنگی و مذهبی شهر کار همیشگی آنها بود.  


بعد از فرمان امام برای تشکیل نهضت سوادآموزی، برای ریشه‌کنی بی‌سوادی داوطلب شد.  به یکی از روستاهای آذربایجان شرقی اعزام شد و از نزدیک وضعیت زندگی روستاییان را دید. نبود امکانات بهداشتی و تحصیلی، کمترین‌شان بود. وقتی به‌خاطر وضعیت بد راه‌ها و عدم دسترسی به پزشک، بیماری شاگردش رو به وخامت رفت، آستین‌هایش را بالا زد و خودش از او پرستاری کرد. تازه فهمید راه طولانی در پیش دارد. آداب اجتماعی و فرهنگی و شرایط زندگی روستائیان، متفاوت‌تر از آن چیزی بود که فکرش را می‌کرد.  
بعد از فرمان امام برای تشکیل نهضت سوادآموزی، برای ریشه‌کنی بی‌سوادی داوطلب شد.  به یکی از روستاهای آذربایجان شرقی اعزام شد و از نزدیک وضعیت زندگی روستاییان را دید. نبود امکانات بهداشتی و تحصیلی، کمترین‌شان بود. وقتی به‌خاطر وضعیت بد راه‌ها و عدم دسترسی به پزشک، بیماری شاگردش رو به وخامت رفت، آستین‌هایش را بالا زد و خودش از او پرستاری کرد. تازه فهمید راه طولانی در پیش دارد. آداب اجتماعی و فرهنگی و شرایط زندگی روستائیان، متفاوت‌تر از آن چیزی بود که فکرش را می‌کرد.  

نسخهٔ ‏۲۵ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۲۰

در خانواده‌ای مذهبی و پرجمعیت بزرگ شد. پدرش کارگر بود و در تحصیل و فعالیت‌های اجتماعی مشوق دخترانش.

خانوادگی در اکثر راهپیمایی‌های دوران انقلاب و کارهای پشتبانی دوران جنگ، شرکت می‌کردند.

دوران مدرسه از دانش‌آموزان فعال بود و سردسته‌ی فعالان، خواهر بزرگ‌ترش معصومه. فعالیت در انجمن اسلامی مدرسه، درگیری با دانش‌آموزان گروهکی و شرکت در فعالیتهای فرهنگی و مذهبی شهر کار همیشگی آنها بود.

بعد از فرمان امام برای تشکیل نهضت سوادآموزی، برای ریشه‌کنی بی‌سوادی داوطلب شد. به یکی از روستاهای آذربایجان شرقی اعزام شد و از نزدیک وضعیت زندگی روستاییان را دید. نبود امکانات بهداشتی و تحصیلی، کمترین‌شان بود. وقتی به‌خاطر وضعیت بد راه‌ها و عدم دسترسی به پزشک، بیماری شاگردش رو به وخامت رفت، آستین‌هایش را بالا زد و خودش از او پرستاری کرد. تازه فهمید راه طولانی در پیش دارد. آداب اجتماعی و فرهنگی و شرایط زندگی روستائیان، متفاوت‌تر از آن چیزی بود که فکرش را می‌کرد.


منبع

مصاحبه خانم سمیه فیضی با خانم مریم عبدالسلامی اسکندانی . نهضت سوادآموزی. از طرف دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی آذربایجان شرقی (شهریور ۱۳۹۴)