تفاوت میان نسخه‌های «مامور توشه‌ای که ۵ هزار شهید را جابه‌جا کرد»

از قصه‌ی ما
(صفحه‌ای تازه حاوی «راه‌آهن نقش مهمی در تدارک و پشتیبانی از جنگ تحمیلی را داشت. اعزام رزمندگان ب...» ایجاد کرد)
 
 
(۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش‌شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
[[پرونده:انبار توشه.jpg|بندانگشتی|اسرافیل شیری]]
راه‌آهن نقش مهمی در تدارک و پشتیبانی از جنگ تحمیلی را داشت. اعزام رزمندگان به جبهه، حمل مهمات و اسلحه، انتقال و جابه‌جایی مجروحان و شهیدان تنها بخشی از وظایف راه آهن بود، به طوری که در اواسط جنگ دشمن بعثی به این موضوع پِی بُرد و زیرساخت‌های ریلی کشور را بمباران کرد.
راه‌آهن نقش مهمی در تدارک و پشتیبانی از جنگ تحمیلی را داشت. اعزام رزمندگان به جبهه، حمل مهمات و اسلحه، انتقال و جابه‌جایی مجروحان و شهیدان تنها بخشی از وظایف راه آهن بود، به طوری که در اواسط جنگ دشمن بعثی به این موضوع پِی بُرد و زیرساخت‌های ریلی کشور را بمباران کرد.


سطر ۱۹: سطر ۲۰:
شیری از درد و دل‌های شبانه خود با شهدا در واگن برایمان می‌گوید: حدود ۵ هزار شهید مسافرم بودند؛  '''اکثرشان ۱۷ یا ۱۸ سال داشتند''' که برای گرفتن خاک‌ وطن‌شان رگ غیرت‌ نشان دادند، پشت لب‌های تازه سبز شده و با عشق برای حفظ کیان وطن رفتند؛ پیکر شهدای زیادی را حمل کردم که بعدها فهمیدم مغز متفکر و فرمانده یک لشکر و گردان بودند.
شیری از درد و دل‌های شبانه خود با شهدا در واگن برایمان می‌گوید: حدود ۵ هزار شهید مسافرم بودند؛  '''اکثرشان ۱۷ یا ۱۸ سال داشتند''' که برای گرفتن خاک‌ وطن‌شان رگ غیرت‌ نشان دادند، پشت لب‌های تازه سبز شده و با عشق برای حفظ کیان وطن رفتند؛ پیکر شهدای زیادی را حمل کردم که بعدها فهمیدم مغز متفکر و فرمانده یک لشکر و گردان بودند.
[[رده:تبریز]]
[[رده:تبریز]]
[[رده: دفاع مقدس -مامور انبار توشه راه آهن -شهدا]]
[[رده: دفاع مقدس]]
[[رده: حافظه ملی]]
[[رده:راه آهن]]
[[رده:  شهدای دفاع مقدس]]
[[رده: اهالی تبریز]]
[[رده:آذربایجان شرقی]]
[[رده: پشتیبانی جبهه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۵۲

اسرافیل شیری

راه‌آهن نقش مهمی در تدارک و پشتیبانی از جنگ تحمیلی را داشت. اعزام رزمندگان به جبهه، حمل مهمات و اسلحه، انتقال و جابه‌جایی مجروحان و شهیدان تنها بخشی از وظایف راه آهن بود، به طوری که در اواسط جنگ دشمن بعثی به این موضوع پِی بُرد و زیرساخت‌های ریلی کشور را بمباران کرد.

اسرافیل شیری مشاهیر یکی از قدیمی‌های راه آهن است. او ۸۱ سال دارد و در سال ۱۳۳۹ به عنوان مامور توشه به استخدام راه آهن تبریز درآمد. او که کوله‌باری از خاطرات جبهه و جنگ را در سینه خود جای داده، در زمان جنگ مامور قطار بوده و شهدای زیادی را تحویل خانواده‌هایشان داده است. به گفته خودش قطار خانه دوم اوست و در طول دوران خدمتش در راه‌آهن، ۲۲ مدیر عوض شده است و او نیز دو سالی است که ترجیح داده تا به صورت کامل بازنشسته شود. او می‌گوید: در طول ۶۰ سال خدمتم به صورت رسمی و بخش خصوصی حتی یک ثانیه کوتاهی در کار و تاخیر نداشتم. شیری به همراهی همسرش که ۱۴ سال پیش فوت شده، اشاره کرده و می‌گوید: ما راه آهنی‌ها حقوق آنچنانی نداریم ولی همسرم با یک چرخ خیاطی جهیزیه چند دختر را داد در حالی که ما خودمان اصلا دختری نداریم.

همراه با شهدا

و در این خصوص توضیح می‌دهد: حدود ۵ هزار شهید استان و منطقه را در واگن توشه همراهی کرده‌ام و با هر کدام خاطره‌ای دارم؛ خوشبختم از اینکه کنار تابوت چه جوانانی که از لشکر عاشورا بودند و دلاورمندانه به درجه شهادت رسیدند، روزهایی را سپری کرده‌ام.

او داخل واگن توشه را نشانم می‌دهد و می‌گوید: وقتی عملیات بود، واگن‌ها هم شاهد شهدایی می‌شدند که از همه چیز گذشته بودند.

آقای شیری درحالی‌ که بغض گلویش را گرفته، در گوشه‌ای از واگن ایستاده و می‌گوید: همین جا بود که پیکر شهیدی در اثر تکان‌های قطار از داخل تابوت نمایان شد، هیچ‌گاه چهره‌اش را فراموش نمی‌کنم، پلک‌های پُرپشت و سیاهش و چهره‌ای زیبا که در میان موهای فرفری آغشته به خون جلوه‌گری می‌کرد.

رجعت با شهدا

شیری تعریف می‌کند: هر هفته چند سرویس داشتیم که اکثرا از مسیر تهران بود که پیکر شهدای آذربایجان‌شرقی و منطقه را از معراج با لیست اسامی به ما می‌دادند و ما نیز همه آنها را طبق لیست در مسیرهای خود که از کرج تا تبریز بود، تحویل بنیاد شهید می‌دادیم.

حاج اسرافیل ادامه می‌دهد: البته شهدای زیادی نیز از منطقه شمال‌غرب (جبهه کردستان) تحویل می‌گرفتیم به طوریکه پیکر آنها از طریق آمبولانس به تبریز می‌آمد و ما آنها را از طریق قطار به تهران می‌بردیم.

شیری از درد و دل‌های شبانه خود با شهدا در واگن برایمان می‌گوید: حدود ۵ هزار شهید مسافرم بودند؛ اکثرشان ۱۷ یا ۱۸ سال داشتند که برای گرفتن خاک‌ وطن‌شان رگ غیرت‌ نشان دادند، پشت لب‌های تازه سبز شده و با عشق برای حفظ کیان وطن رفتند؛ پیکر شهدای زیادی را حمل کردم که بعدها فهمیدم مغز متفکر و فرمانده یک لشکر و گردان بودند.