ماجرای ازدواج های پیامبر(ص)

از قصه‌ی ما
نسخهٔ تاریخ ‏۶ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۰۹ توسط ابوالفضل بکرای (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

پیامبر تا یکسال بعد از خدیجه(س) حتی لبخند هم نمی زد

ازدواجهاي پيغمبر صل الله عليه و السلم به شدت بر ضد آن بزرگوار تبليغ سوء شده. آن حضرت زنهاي متعدد گرفته. شايد براي خيلي از خود مسلمانها و شيعه‌ها هم در اين عرصه جاي سؤال باشد. نه‌تا همسر از پيغمبر باقي مانده. اگر ما يك فيلم حساب‌شده و دقيقي در اين ارتباط بسازيم، بسياري از اين جوسازيها خنثي خواهد شد. پيغمبر عمده زندگي خود و جواني خود را با تنها همسر سپري كرد كه حضرت خديجه سلام الله عليها باشد. تا آن وجود مبارك زنده بود، پيغمبر هيچ ازدواجي نكرد. با آن كه از نظر سني از آن بزرگوار هم بزرگتر بود. بعد از وفات حضرت خديجه تا يك سال حتي لبخند بر لبان پيامبر نيامد تا چه برسد به اين كه بخواهد ازدواجي داشته باشد. دومين ازدواج هم مال زماني است كه حضرت هنوز در مكه حضور دارد. بانويي به نام سوده كه تازه يك سال هم از پيغمبر بزرگتر است. او درخواست ازدواج مي‌كند. حضرت خديجه سلام الله عليها هم درخواست ازدواج كرد. پيغمبر به خواستگاري نرفته بود. بشود اينها را به نمايش گذاشت.

عمده ازدواج های پیامبر در مدینه و دارای جنبه سیاسی یا اجتماعی بود

در موقعيتي كه عرب پسرها و حتي دخترها هم همين طور، زود به بلوغ مي‌رسيدند و سريع هم ازدواج مي‌كردند، حضرت تا بيست و پنج سالگي هيچ ازدواجي نداشت و اولين ازدواجش هم به درخواست حضرت خديجه است و تا آن بزرگوار زنده است، هيچ ازدواج ديگري نمي‌كند. يك سال بعد از حضرت خديجه هم مجرد است. دومين ازدواج به سوده‌اي است كه يك سال از آن بزرگوار بزرگتر است. بله. ازدواجهاي پيغمبر عمدتاً در مدينه صورت مي‌گيرد و عموماً هم داراي جنبه‌هاي سياسي يا اجتماعي است. حالا جاي بحثش نيست كه من بخواهم اين را باز كنم. منتها اگر انشاءالله بنا شود در اين ارتباط فيلمي ساخته بشود، مي‌بينيم كه حضرت براي كمك به رفع مشكلات پيروانش، ابوبكر مي‌آيد و از پيغمبر خواهش مي‌كند كه اين دختر من را بگيريد كه بار مشكلات زندگي من كم بشود. حضرت براي اين كه او از اين مشكل بيرون بيايد، خواسته او را مي‌پذيرد. يا دختر عمر ابن خطاب در جنگ احد بيوه شده. شوهر او شهيد شده. با همسران عمر ابن خطاب درگير است. به خانه پدر برگشته و مرتب در خانه جنگ و دعوا است. آمده و از حضرت خواهش مي‌كند. حضرت در موقعيتي قرار مي‌گيرد كه براي حل مشكل او دخترش را مي‌گيرد. نه اين كه حضرت به خواستگاري برود. يا ام حبيبه دختر ابوسفيان است. همسر او پسرعمه پيغمبر است كه در هجرت به حبشه از اسلام برگشته و همسرش را رها كرده. خب دختر ابوسفيان، دشمن سرسخت پيغمبر، مسلمان است و شوهرش او را رها كرده. چقدر ابوسفيان مي‌خواست از اين قضيه سوءاستفاده كند و اسلام را زير سؤال ببرد. اين چه ديني است كه پسرعمه پيغمبر از آن برگشت و زنش را هم رها كرد و سراغ زنان درباري حبشه رفت. حضرت به نجاشي مي‌نويسد او را به مدينه بفرست و به عقد خود در آورد. هم اين دختر از آن مشكل افسردگي بيرون آمد، هم جنگ رواني ابوسفيان و مشركان قريش خنثي شد. ماريه قبطيه همين طور، هديه پادشاه مصر بود. اگر رد هديه صورت مي‌گرفت، به معناي اعلان جنگ بود. پيغمبر سر جنگ نداشت. يا زينب كه پيغمبر او را به دستور قرآن مي‌گيرد تا يك سنت غلط اجتماعي شكسته بشود.

منبع

تاریخ شفاهی دفتر جبهه انقلاب اسلامی.