تفاوت میان نسخه‌های «شهید روزبه هلیسایی»

از قصه‌ی ما
(صفحه‌ای تازه حاوی « در سال۱۳۴۳ در اهواز متولد شدند. پدر ایشان رحیم علی در شرکت فولاد خوزستان شاغ...» ایجاد کرد)
 
سطر ۱: سطر ۱:
در سال۱۳۴۳ در اهواز متولد شدند. پدر ایشان رحیم علی در شرکت فولاد خوزستان شاغل بودند و مادرش گوهر خانم خانه دار بود. از لحاظ مالی وضع مساعدی داشتند و پدر ایشان مترجم زبان خارجه بود. محل سکونتشان محله ی حصیر آباد اهواز بود.۱۲ساله بود که فعالیتهای انقلابی خود را آغاز نمود و در دوران دبیرستان به پخش اعلامیه و توزیع کتب مذهبی می پرداخت و مورد تعقیب ساواک بود. ۱۴سالش بود که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. بعد از شروع جنگ تحمیلی اگر چه تلاش بسیاری نمود که به جبهه اعزام شود اما به علت سن کم ایشان اعزام نشدند. به همین علت در مساجد و پایگاه های پشت جبهه مشغول به فعالیت شدند سرانجام سال۶۱ به عنوان نیروی داوطلب بسیجی به جبهه اعزام شدند و همان سال استخدام رسمی سپاه شدند در دوران دفاع مقدس دو بار مجروح شدند و به افتخار جانبازی نائل شدند و همچنین فرمانده دسته در لشکر هفت ولی عصر(عج) و رزمنده گردان کربلا بودند و در واحد اطلاعات این لشکر هم فعالیت داشتند. بعد از پایان جنگ تحمیلی دوره ی افسری را در دانشگاه امام حسین(ع)گذراندند. اهم مسئولیت های ایشان بعد از پایان هشت سال دفاع مقدس شامل: مسئول دفتر فرمانده سپاه اهواز، سپاه ناحیه خوزستان، معاونت عملیات لشکر ۷ ولی عصر(عج)، فرمانده گردان پشتیبانی لشکر و مدیر عامل شرکت ایثارگران نور که سهام داران آن رزمندگان گردان کربلا بودند که فعالیت اقتصادی انجام می دادند. و همچنین از سال۸۴ با پایگاه های  بسیج در مساجد همکاری فعالی داشتند. بعد از شروع جنگ در سوریه و به خطر افتادن امنیت حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) شور جهاد و دفاع از دو حرم شریف اهل بیت در وجود ایشان رخ می نماید و برای دفاع از جبهه اسلام در برابر داعشیان و سلفی های کافر عازم کشور سوریه می شوند در حالیکه می توانستند در آرامش و رفاه کنار خانواده خود زندگی کنند. جهاد در راه خدا را برگزیدند و برای اولین بار در تابستان سال ۹۲ بصورت داوطلبانه به سوریه اعزام شدند و هنگام برگشت از اولین ماموریت خود بر اثر برخورد با زمین فک ایشان پاره و مجروح شد. مجددا در سال ۹۳ برای بار دوم اعزام می شوند. سرانجام در تاریخ ۳۱\۱\۹۴ بر اثر اصابت ۴ گلوله تیربار به فیض شهادت نائل آمدند. اگر چه تاکنون پیکر مطهر ایشان به وطن بازنگشته است. اما روح بلندش بربال ملائک به مولا و مقتدایش حسین بن علی پیوست و با روی سفید در مقابل اباالفضل العباس(ع) جان به جان آفرین تسلیم کرد تا حرم اهل بیت علیهم السلام بار دیگر طعم تلخ اسارت را تجربه نکنند و از ایشان سه فرزند به نام های اسما، عبدالصادق، مائده به یادگار مانده است.
در سال۱۳۴۳ در اهواز متولد شدند. پدر ایشان رحیم علی در شرکت فولاد خوزستان شاغل بودند و مادرش گوهر خانم خانه دار بود. از لحاظ مالی وضع مساعدی داشتند و پدر ایشان مترجم زبان خارجه بود. محل سکونتشان محله ی حصیر آباد اهواز بود.۱۲ساله بود که فعالیتهای انقلابی خود را آغاز نمود و در دوران دبیرستان به پخش اعلامیه و توزیع کتب مذهبی می پرداخت و مورد تعقیب ساواک بود. ۱۴سالش بود که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. بعد از شروع جنگ تحمیلی اگر چه تلاش بسیاری نمود که به جبهه اعزام شود اما به علت سن کم ایشان اعزام نشدند. به همین علت در مساجد و پایگاه های پشت جبهه مشغول به فعالیت شدند سرانجام سال۶۱ به عنوان نیروی داوطلب بسیجی به جبهه اعزام شدند و همان سال استخدام رسمی سپاه شدند در دوران دفاع مقدس دو بار مجروح شدند و به افتخار جانبازی نائل شدند و همچنین فرمانده دسته در لشکر هفت ولی عصر(عج) و رزمنده گردان کربلا بودند و در واحد اطلاعات این لشکر هم فعالیت داشتند. بعد از پایان جنگ تحمیلی دوره ی افسری را در دانشگاه امام حسین(ع)گذراندند. اهم مسئولیت های ایشان بعد از پایان هشت سال دفاع مقدس شامل: مسئول دفتر فرمانده سپاه اهواز، سپاه ناحیه خوزستان، معاونت عملیات لشکر ۷ ولی عصر(عج)، فرمانده گردان پشتیبانی لشکر و مدیر عامل شرکت ایثارگران نور که سهام داران آن رزمندگان گردان کربلا بودند که فعالیت اقتصادی انجام می دادند. و همچنین از سال۸۴ با پایگاه های  بسیج در مساجد همکاری فعالی داشتند. بعد از شروع جنگ در سوریه و به خطر افتادن امنیت حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) شور جهاد و دفاع از دو حرم شریف اهل بیت در وجود ایشان رخ می نماید و برای دفاع از جبهه اسلام در برابر داعشیان و سلفی های کافر عازم کشور سوریه می شوند در حالیکه می توانستند در آرامش و رفاه کنار خانواده خود زندگی کنند. جهاد در راه خدا را برگزیدند و برای اولین بار در تابستان سال ۹۲ بصورت داوطلبانه به سوریه اعزام شدند و هنگام برگشت از اولین ماموریت خود بر اثر برخورد با زمین فک ایشان پاره و مجروح شد. مجددا در سال ۹۳ برای بار دوم اعزام می شوند. سرانجام در تاریخ ۳۱\۱\۹۴ بر اثر اصابت ۴ گلوله تیربار به فیض شهادت نائل آمدند. اگر چه تاکنون پیکر مطهر ایشان به وطن بازنگشته است. اما روح بلندش بربال ملائک به مولا و مقتدایش حسین بن علی پیوست و با روی سفید در مقابل اباالفضل العباس(ع) جان به جان آفرین تسلیم کرد تا حرم اهل بیت علیهم السلام بار دیگر طعم تلخ اسارت را تجربه نکنند و از ایشان سه فرزند به نام های اسما، عبدالصادق، مائده به یادگار مانده است.
 
[[رده: مدافعان حرم]]
[[رده: عناصر]]
[[رده: خوزستان]]
[[رده: اهواز]]
[[رده: مراکز]]
[[رده: وقایع]]
[[رده: شهدای مدافع حرم]]


[[رده: مدافع حرم]]


==منبع==
==منبع==
دفتر تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی اهواز
دفتر تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی اهواز

نسخهٔ ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۱۷

در سال۱۳۴۳ در اهواز متولد شدند. پدر ایشان رحیم علی در شرکت فولاد خوزستان شاغل بودند و مادرش گوهر خانم خانه دار بود. از لحاظ مالی وضع مساعدی داشتند و پدر ایشان مترجم زبان خارجه بود. محل سکونتشان محله ی حصیر آباد اهواز بود.۱۲ساله بود که فعالیتهای انقلابی خود را آغاز نمود و در دوران دبیرستان به پخش اعلامیه و توزیع کتب مذهبی می پرداخت و مورد تعقیب ساواک بود. ۱۴سالش بود که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. بعد از شروع جنگ تحمیلی اگر چه تلاش بسیاری نمود که به جبهه اعزام شود اما به علت سن کم ایشان اعزام نشدند. به همین علت در مساجد و پایگاه های پشت جبهه مشغول به فعالیت شدند سرانجام سال۶۱ به عنوان نیروی داوطلب بسیجی به جبهه اعزام شدند و همان سال استخدام رسمی سپاه شدند در دوران دفاع مقدس دو بار مجروح شدند و به افتخار جانبازی نائل شدند و همچنین فرمانده دسته در لشکر هفت ولی عصر(عج) و رزمنده گردان کربلا بودند و در واحد اطلاعات این لشکر هم فعالیت داشتند. بعد از پایان جنگ تحمیلی دوره ی افسری را در دانشگاه امام حسین(ع)گذراندند. اهم مسئولیت های ایشان بعد از پایان هشت سال دفاع مقدس شامل: مسئول دفتر فرمانده سپاه اهواز، سپاه ناحیه خوزستان، معاونت عملیات لشکر ۷ ولی عصر(عج)، فرمانده گردان پشتیبانی لشکر و مدیر عامل شرکت ایثارگران نور که سهام داران آن رزمندگان گردان کربلا بودند که فعالیت اقتصادی انجام می دادند. و همچنین از سال۸۴ با پایگاه های بسیج در مساجد همکاری فعالی داشتند. بعد از شروع جنگ در سوریه و به خطر افتادن امنیت حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) شور جهاد و دفاع از دو حرم شریف اهل بیت در وجود ایشان رخ می نماید و برای دفاع از جبهه اسلام در برابر داعشیان و سلفی های کافر عازم کشور سوریه می شوند در حالیکه می توانستند در آرامش و رفاه کنار خانواده خود زندگی کنند. جهاد در راه خدا را برگزیدند و برای اولین بار در تابستان سال ۹۲ بصورت داوطلبانه به سوریه اعزام شدند و هنگام برگشت از اولین ماموریت خود بر اثر برخورد با زمین فک ایشان پاره و مجروح شد. مجددا در سال ۹۳ برای بار دوم اعزام می شوند. سرانجام در تاریخ ۳۱\۱\۹۴ بر اثر اصابت ۴ گلوله تیربار به فیض شهادت نائل آمدند. اگر چه تاکنون پیکر مطهر ایشان به وطن بازنگشته است. اما روح بلندش بربال ملائک به مولا و مقتدایش حسین بن علی پیوست و با روی سفید در مقابل اباالفضل العباس(ع) جان به جان آفرین تسلیم کرد تا حرم اهل بیت علیهم السلام بار دیگر طعم تلخ اسارت را تجربه نکنند و از ایشان سه فرزند به نام های اسما، عبدالصادق، مائده به یادگار مانده است.


منبع

دفتر تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی اهواز