بانوی جانباز، طاهره غفوری؛ از فعالیت های انقلابی تا پشتیبانی جنگ ، و جهادی که همچنان ادامه دارد...

از قصه‌ی ما
بانوی جانباز طاهره غفوری


طاهره غفوری از جمله بانوان انقلابی یزد است که خیلی ها او را با فعالیت های جهادی اش در دوران هشت سال دفاع مقدس می شناسند. غفوری در آن دوران در زمینه های آموزش نظامی بانوان، سازماندهی خواهران پشتیبان جنگ و تهیه اقلام مورد نیاز رزمندگان فعال بود. او هم چنین یک بانوی جانباز شیمیایی است. ایشان متولد سال 1344 بخش مَروستِ شهرستان خاتم، استان یزد در خانواده ای مذهبی و هیئتی به دنیا آمد. پس از دوران دفاع مقدس در عرصه های خیریه فعالیت دارد و بیت الزهرا (س) را برای فعالیت های خیریه راه اندازی کرد. امروز و با شیوع ویروس کرونا، فعالیت های خودجوش خانم غفوری به جمع آوری کمک ها و تلاش برای مبارزه با ویروس کرونا تبدیل شده است.

ایشان سه خاطره ناب و تأثیرگذار از زمان اعتراضات مردم تا پیروزی انقلاب اسلامی را این چنین بیان می کند:

حکایت دانش‌آموزی که مسئولین مدرسه ۳ روز زندانی‌اش کردند!

آن زمان اعتراضات مردم از شرایط زندگی‌شان بود؛ من ۹ ساله و کلاس سوم بودم و در «مروست» مدرسه می‌رفتم؛ نوع پوشش دختران در مدارس، لباس پیش آهنگی بود که مسئولین برای رعایت این پوشش، بسیار به دانش آموزان فشار می‌آوردند.

وی ادامه داد: من تغذیه مدرسه را نمی‌خوردم و خودم سیب زمینی یا تخم مرغ آب‌پز برای تغذیه همیشه همراه داشتم؛ یک روز معلم‌مان که خودش نیز مروستی بود، از من خواست که تغذیه آن روز مدرسه که بیسکویت بود را بخورم که من از خوردن آن سرباز زدم و دلیلش را هم تهیه نامناسب بیسکویت دانستم و خواستم که هزینه تهیه تغذیه را صرف تهیه نفت مدرسه کنند که همین موضوع باعث عصبانیت معلم شد و مدیر مدسه مرا به دفتر خود احظار کرد.

این بانو فعال انقلابی با اشاره به فضای حاکم بر مدارس آن زمان، اظهار داشت: مدیر مدرسه دوباره جویای دلیل استفاده نکردن من از تغذیه مدرسه و تأثیرگذاری بر تفکر دانش آموزان دیگر جویا شد که من نیز همان حرف‌ها را تکرار کردم و وی که به شدت عصبانی بود پرسید «چون خانواده‌ات انقلابی و برادرت فعالیت دارد این حرف‌ها را می‌زنی» و کتف چپم را با خط کش فنری که هر ضربه‌اش سه بار تکرار می‌شد به شدت زخمی کرد.

من نیز که ناراحت شده بودم در تصمیمی ناگهانی جاسیگاری روی میز مدیر را برداشتم و به شدت به سمت عکس شاه که بالای سر مدیر بود پرت کردم که قاب عکس خورد شد و نتوانستم فرار کنم که مسئولین مدرسه مرا سه روز در انبار مدرسه بدون اطلاع خانواده‌ام زندانی کردند.

تعقیب و گریزهای زمان انقلاب

طاهره غفوری خاطره دوم خود را از تظاهرات و تعقیب و گریز‌های زمان انقلاب که ۱۵ ساله بود به یاد آورد و بیان کرد: آن زمان به دلیل شرایط جامعه، زمان خارج شدن از منزل همیشه طوری لباس می‌پوشیدم که اگر مجبور به فرار شدم راحت باشم. آن روز تجمع در میدان امیرچخماق بود من با ۲ نفر از خانم‌های دیگر ایستاده بودیم؛ یکی از سرباز‌ها آمدم جلو به ما تذکر داد که تجمع بیش از ۲ نفر ممنوع است، همان لحظه متوجه ماشینی با آرایش نظامی شدیم که سروانی روی آن ایستاده بود و ما را نشانه گرفته بود.

فرار کردیم و چند سرباز دنبال‌مان کردند از همه جدا شدیم، من پیچیدم توی یک کوچه تنگ، دری چوبی در آن کوچه باز بود، رفتم داخل منزل و در را بستم، آن لحظه متوجه شدم منزل حاج آقا «علومی» است، ایشان مرا پناه دادند و سربازان که آمدند دنبالم را متفرق کردند و بعد از چند ساعت من سالم به منزل برگشتم.

همکاری با آیت الله صدوقی

در پایان این فعال بسیجی و خیّر نیکوکار، با اشاره به همکاری با آیت‌الله صدوقی در زمان انقلاب اسلامی، گفت: ۱۵ ساله بودم و بین خواهران و آیت‌الله صدوقی اطلاعات را انتقال می‌دادم، یک روز که آیت‌الله صدوقی در حظیره سخنرانی داشتند، اطلاع رسانی کردیم و با چند نفر از خانم‌ها رفتیم حظیره. آیت‌الله صدوقی در حال سخنرانی بودند که نیروی‌های نظامی حمله کردند، ما از در پشتی فرار کردیم که یکی از برادران به نام آقای «هوشمند» که بعد‌ها پاسدار شد ما را همراهی کرد، ما جلو می‌دویدم و وی از عقب ما را حمایت می‌کرد. در کوچه کوچکی ما فرار کردیم و وی مورد حمله سربازان گارد شاهنشاهی قرار گرفت که خدا را شکر تیر به مو‌های سرش اصابت کرد و توانستیم آن روز هم جان سالم به در ببریم. خبرگزاری دفاع مقدس. 16 بهمن 1396

فعالیت های بعد از انقلاب و زمان جنگ تحمیلی

ایشان بعد از انقلاب در فرودگاه یزد و برخی کارخانه ها به عنوان محافظ و نیروی امنیتی جهت شناسایی منافقین خدمت می کرده اند. همچنین بعدا از نیروهای فعال در جهاد سازندگی بودند که در پشتیبانی جنگ خصوصا خیاطخانه فعالیت داشتند.

فعالیت در بنیاد شهید، مسئول اجرای برنامه ماماروستایی، تأسیس بیت الزهرا و اجرای برنامه های فرهنگی-مذهبی گوشه ای از فعالیت های این بانوی جهادگر است.

بانوی جانبازی که از لندرور سپاه به وانت ضد کرونا رسید!

امروز و با شیوع ویروس کرونا، فعالیت های خودجوش خانم غفوری به جمع آوری کمک ها و تلاش برای مبارزه با ویروس کرونا تبدیل شده است. ایشان با همکاری تعدادی از خیرین، و کمک اعضای خانواده شان، مواد ضدعفونی کننده تهیه و به وسیله ی یک تانکر که عقب یک وانت نصب شده در مناطق مختلف و محلات یزد آن را بین مردم توزیع می کنند.

  • متن مصاحبه ی کامل ایشان در موضوع اقدامات بعد از شیوع کرونا را از این لینک بخوانید.


منابع

دفتر تاریخ شفاهی یزد